آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 2765
باردید دیروز : 4495
بازدید هفته : 2765
بازدید ماه : 18073
بازدید سال : 208481
بازدید کلی : 533179
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395
نظرات

نمی دانم دست یا پا ؛ ولی می گفت گیر است

شاید هم هر دو را می گفت.حالا ماندم کدامشان گیرتر بود ؟

آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود ؟

به هر حال احساس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا دست و پای من .

البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست

چشم های هرزه در تاروپودش گیر می کند…

منبع:http://alisghar-saadatpour.mihanblog.com

تعداد بازدید از این مطلب: 718
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 470
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 27 ارديبهشت 1395
نظرات

*  *  **  *  **  *  *

*  *  **  *  **  *  *

تعداد بازدید از این مطلب: 851
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 24 ارديبهشت 1395
نظرات

بعدش وقتی بخاطر یه درد ضعیف توی مفصل فک میری پیش دکتر و دکتر بهت میگه بخاطر مکالمه ی طولانی و زیاد که بخاطر شغلت داری غضروف فک ات تحت فشاره و باید کمتر حرف بزنی که آسیب نبینه ، میبینی چقدر این حس قدرت پوشالیه . چقدر آدمی ضعیفه ، همون آدمی که تصور میکنه چرخ دنیا بدون اون نمیچرخه .

به همین راحتی . زیاد حرف نزن ! 

بازم خدا رو شکر

شعری از حضرت مولانا را تقدیم میکنم به خودم:

منبع:http://iramin.blogfa.com/

تعداد بازدید از این مطلب: 546
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 24 ارديبهشت 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 458
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395
نظرات

شخصی میگفت:

یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت آقا سلام، ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید؟
گفتم بله
گفت: فهمیدم چون سلام هایت تغییر کرده!
تعجب کردم گفتم: یعنی چه؟
گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی، هم? اهل محل همین طور هستند.هرکس خانه اش گازکشی می شود دیگر سلام و احوالپرسی او تغییر می کند.
فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت می داد.
سی سال او را با خوشرویی تحویل گرفتم,خیال می کردم خیلی با اخلاقم ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی به او نیست و نحوه برخوردم فرق کرده بود.

یادمان باشد ، سلاممان بوی نیاز ندهد

 

تعداد بازدید از این مطلب: 642
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395
نظرات

ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ؛

« ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ»

ﻣﯿﺸﻮﺩ « ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ » ....

ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺴﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﯾﺦ ﮐﺮﺩﻩﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ

ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ

ﺩﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ،

ﻭ ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻗﻨﺪ ﻭ ﺷﮑﻼﺗﯽ

ﺑﻪ ﻣﺬﺍﻕ ﻫﯿﭻ ﻃﺒﻌﯽ ﺧﻮﺵ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ...

ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻧمی‌شوﺩ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ،

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 483
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 17 ارديبهشت 1395
نظرات

هنگام سپيده دم خروس سحري

داني که چرا همي کند نوحه گري!؟

يعني که نمودند در آيينه صبح

کز عمر شبي گذشت و تو بي خبري!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 574
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 5 ارديبهشت 1395
نظرات

  برایت خدا را آرزو دارم 

زیرا

خدا تنها رزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی‌شود

تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد

تنها کسی است که می توان با پای شکسته هم سراغش رفت

تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد

تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند

تنها کسی است که وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید

خدا را برایت آرزو دارم . . . 

 

خــــــــــــــــدایـــا

دریاب مرا...

کنار تو درگیر آرامشم ...

تعداد بازدید از این مطلب: 750
برچسب‌ها: آرزو , دعا , خدا ,
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395
نظرات

تفاوت عشق و ازدواج...

یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت  و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم!چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت.

تعداد بازدید از این مطلب: 705
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 509
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 24 فروردين 1395
نظرات

بالا رفتن سن حتمی است....

امــا

اینکه روح تو پیر شود

بستگی به خودت دارد ... !

زﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ...

ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ...

ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ...

ﺯﻧﺪﮔـــے ﺭﺍ

ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ

پایان آدمیزاد

نه از دست دادن معشوق است

نه رفتن یار

نه تنهایی...

هیچکدام پایان آدمی نیست!

آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود

تعداد بازدید از این مطلب: 808
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 4 فروردين 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 481
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 4 فروردين 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 536
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 10 اسفند 1394
نظرات

چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم ، 

چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم 

و چه ارزان به اخمی می فروشیم لذّت با هم بودن را ... 

و چه زود دیر می شود و نمی دانیم که شاید فردایی نباشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 732
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 26 بهمن 1394
نظرات

ﭼﻘﺪر ﺧﻨﺪه دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﺧﻠﻮت ﮐﺮدن ﺑﺎ ﺧﺪا ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﺳﺖ، وﻟﯽ 90 دﻗﯿﻘﻪ ﺑﺎزی ﯾﮏ ﺗﯿﻢ ﻓﻮﺗﺒﺎل ﻣﺜﻞ ﺑﺎد ﻣﯽ ﮔﺬرد!

ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺻﺪ ﻫﺰار ﺗﻮﻣــﺎن ﮐﻤﮏ در راه ﺧﺪا ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺴــﯿﺎر هنگفتی است، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤان ﻣﻘﺪار ﭘﻮل ﺑﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽ روﯾﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ می آید!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﻋﺒﺎدت، ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می آید، وﻟﯽ دو ﺳﺎﻋﺖ ﻓﯿﻠﻢ دﯾﺪن ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ  ﻣﯽ ﮔﺬرد!

ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاهیم دﻋﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﻫﺮ چه ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﭼﯿــﺰی ﺑﻪ ذهن ما نمی آید، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ خواهیم ﺑﺎ دوستمان ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻫﯿﭻ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪارﯾﻢ!

تعداد بازدید از این مطلب: 498
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 12 بهمن 1394
نظرات

یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بی‌زحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانه‌اش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بی‌داد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کرده‌ام».

تعداد بازدید از این مطلب: 674
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 30 دی 1394
نظرات

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود ، پس می داد . کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند …
وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد ، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد ! دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت :

تعداد بازدید از این مطلب: 590
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 14 دی 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 597
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 6 دی 1394
نظرات

 

گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛  درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کف
شت است، اصلاً باید شکست!

تعداد بازدید از این مطلب: 700
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 6 دی 1394
نظرات

من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...

من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم

آری، شاید بهتر زندگی میکردم

عاقلانه ترعاشق میشدم

عاشقانه تر زندگی میکردم

بیشتر یاری می رساندم

اطرافیانم را نگران نمی کردم

نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم

 کمتر اشتباه میکردم

حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم 

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 681
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


...
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 20 آذر 1394
نظرات

عازم يک سفرم ، سفری دور به جايی نزديک

سفری از خود من تا به خودم

مدتی هست نگاهم به تماشای خداست

و اميدم به خداوندی اوست …

تعداد بازدید از این مطلب: 766
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 10 آذر 1394
نظرات

خدایا؛

بضاعت من به قدری است که نمی دانم در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم

اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی پس بهترین ها را برایشان کرم نما

تعداد بازدید از این مطلب: 522
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 9 آذر 1394
نظرات

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com   زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است .  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

تعداد بازدید از این مطلب: 468
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 28 آبان 1394
نظرات

 برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟

گر نرفتی خانه اش تا زنده بود

خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟

گر نپرسی حال من تا زنده ام

گریه و زاری و نالیدن چه سود؟

زنده را در زندگی قدرش بدان

ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟

گر نکردی یاد من تا زنده ام

سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟

.

.

.

می رسد روزی که بی هم می شویم

یک به یک از جمع هم کم می شویم

می رسد روزی که ما در خاطرات 

موجب خندیدن و غم می شویم

تعداد بازدید از این مطلب: 637
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 28 آبان 1394
نظرات

چه ساده در میان خنده های دیگران با گریه های خود به دنیا می آییم واذان در گوشمان میخوانند و بعد در میان گریه های دیگران از این دنیا میرویم و نماز برایمان میخوانند و در این میان معمایی میسازم به نام زندگی آن هم چقدر کوتاه

به فاصله اذان تا نماز 

تعداد بازدید از این مطلب: 510
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 18 آبان 1394
نظرات

داستان زیبای چه كشكی، چه پشمی 


چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در 
گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن 
طرف می برد
.
دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند.
در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:

تعداد بازدید از این مطلب: 723
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
نظرات

کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.

اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم..

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم. 

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 544
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
نظرات

آنچه از سر گذشت؛شد سرگذشت !!!

حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت !!!

تا كه خواستیم یك دو روزی فكری كنیم ،

بر در خانه نوشتند «درگذشت»

آیه الله مجتهدی

تعداد بازدید از این مطلب: 708
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
نظرات

ماشین اسپرت

مردجوانی آخرین روزهای دانشگاه راسپری میکردوبه زودی فارغ التحصیل می شد.

چندماه بودکه یک اتومبیل اسپرت بسیارزیباچشمش راگرفته بود.ازآنجایی که میدانست پدرش به راحتی قدرت خریدآن ماشین راداردبه اوگفت: داشتن این اتومبیل همه ی آرزوی اوست.

بانزدیک شده روز فارغ التحصیلی مردجوان دائمابه دنبال علایمی حاکی ازخریدماشین بود.

بالاخره درصبح روزفارغ التحصیلی پدراورابه اتاق خودفراخواندوبه اوگفت:که چقدرازداشتن چنین فرزندی به خودمی بالدوچقدراورادوست دارد.سپس هدیه ای راکه بسیارزیباپیچیده بودبه دست اوداد.

مردجوان,کنجکاووالبته بانوعی احساس ناامیدی هدیه راکه یک جلدکتاب چرمی دوست داشتنی بودبازکرد.

بادیدن هدیه مردجوان ازکوره دررفت صدایش رابلندکردوباعصبانیت گفت:بااین همه پولی که داری فقط یک کتاب به من میدهی؟

تعداد بازدید از این مطلب: 621
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 9 آبان 1394
نظرات

چو وا نمی کنی گره ای ، خود گره مباش

 

ابرو گشاده باش ، اگر دستت گشاده نیست
 

 

همه به دیدن دریا میروند وچقدر دلش میگیرد ساحل

تعداد بازدید از این مطلب: 574
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 9 آبان 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 676
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 10 مهر 1394
نظرات

متني بسيار زيبای از مرحوم استاد محمد بهمن بيگي، بنیانگذار آموزش عشایری ایران

این متن بسيار زيبا، که در فضای مجازی بسیار دست به دست چرخید و تقریبا همه با آن آشنا هستند را مرحوم استاد محمد بهمن بيگي بنیانگذار آموزش عشایری ایران گفته است.


آری از پشت کوه آمده ام
چه مي دانستم اينور کوه بايد
براي ثروت، حرام خورد
براي عشق، خيانت کرد
براي خوب ديده شدن، ديگري را بد نشان داد
وبراي به عرش رسيدن، بايد ديگري را به فرش کشاند…..
وقتي هم با تمام سادگي دليلش را مي پرسم ، مي گويند:
“از پشت کوه آمده ای!”….

ترجيح مي دهم به پشت کوه برگردم وتنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اينکه اينور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم !….

تعداد بازدید از این مطلب: 489
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 23 شهريور 1394
نظرات

 

لباس زیبای دروغ 

روزي دروغ به حقيقت گفت: مــــيل داري باهم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم، حقيقــت ساده‌لــوح‌ پذيرفت و گول خورد.
آن دو با هم به کنار ساحل رفتند، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد.
دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او راپوشيد و رفت.
از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است، اما دروغ در لبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود

 

تعداد بازدید از این مطلب: 496
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 22 شهريور 1394
نظرات

 

مرحوم آیت الله بهجت(ره) یکی عارفان بزرگ زمان بودند

روزی به ایشان گفتند :

کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند:

لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی :

“خدا می بیند” 

  

تعداد بازدید از این مطلب: 834
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 18 شهريور 1394
نظرات

ظاهرا تنها چیزی که تو دنیا عادلانه تقسیم شده ، عقله!

چون که هیچکس اعتراض نمی کنه که بگه مال من کمه!

تعداد بازدید از این مطلب: 388
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 11 شهريور 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 532
موضوعات مرتبط: سرگرمی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 11 شهريور 1394
نظرات

زندگی وقت کمــــــی بود و نمی دانستیم

همه عمـــــر دمـــــــی بود و نمی دانستیم


حســـــرت رد شــــدن ثانیـــــه های کوچک

فرصـــــت مغتنمـــــی بــود و نمی دانستیم


تشنه لب عمر به سر رفت و به قول سهراب

آب در یک قدمـــــی بـــــود و نمی دانستیم


تعداد بازدید از این مطلب: 523
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 10 شهريور 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 429
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 10 شهريور 1394
نظرات

دخترک گریه می‌کرد...

پرسیدم اتفاقی افتاده؟!

گفت: "طلبکار اومده بود خونمون. هر چی گریه کردم که یکم دیگه به بابام مهلت بده گفت نه! منم ناراحت شدم و فحشش دادم! اونم گفت پدرتو درمیارم!" بعدش با مامور اومدن بابامو بردن بازداشتگاه  

موهایش را نوازش کردم و گفتم:

نگران نباش خانوم کوچولو،

پدرتو درمیارم !!!

تعداد بازدید از این مطلب: 595
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود