کشورايران، با تاریخی ده هزارساله، در جنوب غربی آسیا و درمنطقه خاور ميانه، با وسعتی حدود ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومترمربع ، واقع شده است که از لحاظ مساحتی جزو هجدهمين كشور جهان محسوب مي شود. این کشور از شمال به ارمنستان،آذربایجان و ترکمنستان ، از شرق به افغانستان و پاکستان، از غرب به ترکیه و عراق و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود می شود.
پايتخت کشورایران، تهران است كه بزرگترين شهر ايران نیز به شمار می آید. براساس آخرین تقسیمات کشوری ، این کشور دارای ۳۱ استان و ۲۶۸ شهرستان می باشد .
کشور ایران همانند سایر کشورهای جهان دارای زبان و دین رسمی، پرچم، تقویم و واحد پول مستقلی است . به طوری که زبان رسمي در ايران فارسي و
سال 1392 در بعضی گاهشمارها سال مار نامیده شده است. سالی که می گویند پر از اتفاق های عجیب و غریب است.
بیش از 7 قرن پیش وقتی مغولان به ایران حمله کردند، درکنار همه تخریب ها و تغییرهای فرهنگی که به ایران تحمیل کردند، گاهشماری چینی- اویغوری را هم وارد فرهنگ ایرانی کردند. گاهشماری که مبنای آن نامگذاری دوره ای و گردشی سال ها به نام 12 حیوان بود. گاهشماری که با گاهشماری ایرانی ترکیب شد و تاکنون هم در باورهای عامیانه، به آن استاند می شود.
هرچند در اوایل به کارگیری گاهشماری حیوانی، بیشتر از مطابقت با ماههای هجری قمری استفاده می شد، امّا در دورههای بعد، بیشتر گاهشماری جلالی و برجهای دوازده گانهٔ آن مورد استفاده قرار می گرفت.
بر این اساس، طول متوسط سال برای کارهای رسمی و مالیاتی در گاهشماری حیوانی، برابر با طول متوسط سال حقیقی خورشیدی بود.
تا دوره صفویه، گاهشماری حیوانی با ماههای قمری رواج داشت، امّا از دوره صفویه، مقرر گردید که علاوه بر ماههای قمری، ماههای شمسی نیز در تقویمهای سالیانه ثبت شود. این روش از عصر صفویه تا سال ۱۳۲۹ هجری قمری ادامه داشت.در این سال ماههای شمسی با نام برجهای دوازده گانه پذیرفته شده و در تقویمهای سالیانه ثبت شدند.
رقص گرجی یکی از زیبا ترین، سخت ترین و پیچیده ترین رقصهای محلی دنیاست که جزو رقصهای سنتی منطقهٔ قفقاز محسوب شده و به طبع با رقص آذری و سایر رقصهای قفقازی شباهتهایی دارد و به واسطهٔ همین شباهت، در ایران با رقص آذری اشتباه گرفته میشود چون اکثر ایرانیان از رقصهای قفقازی فقط آذری را میشناسند. البته خود آذریها هم گاهی شیطنتهایی به خرج میدهند، مثلا تعدادی از ویدیوهای موجود در کانال رقص آذری، در اصل رقصهای فولکوریک گرجستان هستند که توسط خود گرجی ها هم به اجرا در آمده اند ولی امان از میکس
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست.
سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسهی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه میگذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت .
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین