آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
دخترک گریه میکرد...
پرسیدم اتفاقی افتاده؟!
گفت: "طلبکار اومده بود خونمون. هر چی گریه کردم که یکم دیگه به بابام مهلت بده گفت نه! منم ناراحت شدم و فحشش دادم! اونم گفت پدرتو درمیارم!" بعدش با مامور اومدن بابامو بردن بازداشتگاه
موهایش را نوازش کردم و گفتم:
نگران نباش خانوم کوچولو،
پدرتو درمیارم !!!
کد را وارد نمایید:
عضو شوید
عضویت سریع