هان اى کسانى که ایمان آوردید، یهود و نصارا را دوستان خود مگیرید که آنان دوست یکدیگرند و کسى که (از شما) آنان را دوست بدارد خود او نیز از ایشان است ، چون خدا مردم ستمکار را به سوى حق هدایت نمى کند.(51) نشانه اینکه بعضى از مدعیان ایمان از سنخ همان کافرانند این است که مى بینى این بیماردلان به سوى یهود و نصارا مى شتابند و مى گویند: ما بیم آن داریم که بلا بر سر ما آید غافل از اینکه چه بسا خداى تعالى از ناحیه خود فتحى آورده و امرى دیگر که خودش مى داند پیش بیاورد، آن وقت است که این بیماردلان نسبت به آنچه در دل پنهان مى داشتند پشیمان شوند.(52)(سوره مائده)
در مجمع البیان مى گوید: (اتخاذ) به معناى اعتماد کردن بر چیزى است ، به این صورت که شخص به آن دلگرم باشد که در فلان کار به دردم مى خورد و آن را براى آن کار ذخیره بسازد
خداى سبحان در این آیات مؤ منین را از اینکه یهود و نصارا را اولیاى خود اتخاذ کنند، بر حذر داشته و با شدیدترین لحن تهدیدشان مى کند و در یک پیشگوئى به آینده امر امت در اثر این موالات و دوستى با دشمنان خبر مى دهد و مى فرماید که اگر چنین کنید بنیه روش دینى خود را از دست می دهید.
به مشروطه باز می گردیم...آنجایی که توده عدالت خواه مسلمان, بیرق عدالت اسلامی را بلند می کنند ولی در یک اشتباه محض, خود را پناهنده به سفارت کشوری می کنند که هیچ درکی از عدالت و اسلام ندارد و یادشان می رود که همان کفار انگلیسی, بارها کشورشان را تحت امتیازات مختلف, قصد تاراج داشته اند. اشتباه سخت و پرهزینه ی تحصن در سفارت انگلیس و قرار دادن آن بعنوان محل تکیه و امید و دلگرمی, دقیقا باعث خسران و ضرر مملکت اسلام شد و در عمل,هدایت به سوی حق را باعث نشد.
به نوشتارهای قبلی نگاه کنید.سیر وادادگی توده و بزرگان تحصن در تهران را مقابل سخنان و تفکرات افراد انگلیس و منورالفکرها را بخوانید. با حرکت علما به قم و تنها ماندن مردم تهران درغیاب مجتهدین طراز اول, امکان تزریق افکار و مشی اسلام درباره مطالبات مردم فراهم نشد و منورالفکرها در سفارت انگلیس, هرکاری خواستند و هرچه خواستند بر سر نیات مردم آوردند. قدرت نهضت مردم توسط سفارت و منورالفکرهایش به گروگان گرفته شد و این نهضت, به جای اینکه درسمت و سوی اسلام, پیش برود و براصول اسلام تکیه کند, بدست کسانی افتاد که جایگاهی برای دیانت مردم قائل نبودند. زمینه شکست مشروطه و طرد شدن علما و به دار کشیده شدن شیخ فضل الله و بی رغبت شدن مردم به حمایت از مشروطه در سالهای بعد,همین افتادن کار بدست روشنفکران از ابتدای مشروطه بود.
روشنفکرانی که از مبانی توحیدی به دور بودند و نگاه اسلامی و شیعی در آنها بشدت ضعیف بود. اعتماد آنها به غرب و باورشان به وعده های غربی ها ملازم با به کنار گذاشتن فقه شیعی در حکومت اسلامی بود.
عبرتی بس ماندگار است که بدانیم تکیه و امید به دشمن, مایه خسارت و شکست است. زبان قران را باید بفهمیم تا در مهلکه نیفتیم. دلگرم شدن به کمک دشمن, به مدل های اقتصادی سیاسی دشمن و تکیه به اینها, نتیجه اش همان می شود که قران می گوید: کسى که (از شما) آنان را دوست بدارد خود او نیز از ایشان است ، چون خدا مردم ستمکار را به سوى حق هدایت نمى کند.
از نگاه قران,تکیه بر دشمن به هر شکل ممکن(چه امید بستن به وعده هایش و چه تکیه بر مدل های سیاسی اقتصادی اش) ما را به ظلمت کشانده و در مقابلش ازقسط و عدل دور می کند. اگر این خودآگاهی در میان علمای قم و نجف می بود که نگذارند توده مسلمان شیعه به سفارت بروند, شاید هیچگاه شیخ فضل اللهی به دار کشیده نمی شد و این سرمایه عظیم مردمی,ذبح نمی شد.
این روزها اگر درجامعه کسی بنا را بر این دارد که مدل پیشرفت ایران را ازافکار غربی اقتباس کند, اگر کسی بنا دارد درد معیشت را با تکیه بر وعده و وعید دشمن مستکبرآمریکایی حل و فصل کند , بیاد بیاورد که در مشروطه بنا به یک اصل قرانی, ما شکست سختی را متحمل شدیم و دیگر نمی خواهیم که آیندگان درباره عبرت نجستن مان از مشروطه سرزنش مان کنند.
مشروطه عبرتی که هزینه ی سنگینی چون به دار کشیدن شیخ فضل الله را در پی داشت. انحراف خواسته ی عدالت خواهانه مردم مسلمان ایران تا حدی پیش رفت که مجتهد مسلم را به دار بکشند و بر پیکر او نجاست بریزند. چه نکبتی بیش از این که نتیجه نهضت دینی مردمی , به لگد مال شدن علمای آن دین بیانجامد.
امروز این آیه قران و این عبرت پرهزینه ی مشروطه مقابل ماست.عبرتی که باید تجاربش در ذهن ها یادآوری و تثبیت شود. تجاربی که هرگز نباید از حافظه تاریخی یک ملت پاک شود و تجاربی که ثابت می کند جبهه غرب,همان دشمن آشکاری است که قران نام می برد. ما محتاج به درس اموزی از قران هستیم و حاضر نیستیم هشدارهای صریح قران را با "خودعاقل پندارها "ی داخلی معاوضه کنیم. آنهایی را که زبان در ذکر خدا و اذهان در تسبیح شیطان دارند را رجوع میدهیم به الفاظ پرمعنای قرآن. ما را نه سر سازگاری با طاغوت است نه سر غفلت از خدعه ها,بلکه بیدار و هشیار بر قوام این انقلاب می کوشیم و از سرگذشت این مرز و بوم, غافل نیستیم و انحراف و لجاجت و سبک سری را در این انقلاب بر نمی تابیم , خواه عاملش نفوذی مستقیم دشمن باشد, خواه عمامه به سری متظاهر. بی هیچ تعارفی هشدار می دهیم که تکرار روند خسارت بار برجام و تزریق گفتمان اعتماد به آمریکا را در درون جامعه, خیانتی بس جبران ناشدنی است.
خداوند را سپاسگزاریم که رهبر عالیقدر نظام اسلامی, هشیارانه و عالمانه مسائل را گوشزد می کند:
یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالندهی ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده بهکار است، وسط میدان است، انقلابی است، بتدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد؛ این کمکاری ما است، کمکاری دستگاههای مسئول است؛ این حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظهی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمقیابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند.18/6/94
سلسله نوشتارهای ما به پایان رسید. این تجربه تلخ مشروطه و آن هم تذکر صریح قرآن, خواستیم حجت را تمام کنیم. والسلام
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین